سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که از او چیزى خواسته‏اند تا وعده نداده آزاد است . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----67296---
بازدید امروز: ----14-----
جستجو:
در غم او اشک مجنونم آه..... . - دل مستمندم ای جان به لبت نیازدارد
  • درباره من
  • موضوعات وبلاگ
  • لینک عزیزان من
  • لوگوی من
    لوگوی من

  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • مطالب بایگانی شده
  • آوای آشنا
  • در غم او اشک مجنونم آه..... .
    نویسنده: اشک شنبه 84/12/6 ساعت 8:30 عصر

    به نام آنکه خوب را آفرید تا زشت حسادت کند و این چنین خلق را به تعجب وادارد.

     

    امروز خیلی حرف دارم برای گفتن اگه دوست داشتین این مطلب خیلی خیلی طولانی رو بخونید: شامل سه بخش اول شامل حرف دلم توی این روزهای خاکستری، دومی مطلبی با عنوان عجب صبری خدا دارد ،برای هر قسمتی که صفا کردین نظر خود تون رو بنویسد.امیدوارم وقتتون رو الکی تلف نکرده باشم.

     

    چند روز پیش می خواستم آپ دیت کنم ولی مطلبم آماده نبود،اما حالا خوب بهانه دارم برای نوشتن ،

    هفته پیش می خواستم بنویسم رسولم سر از خاک بردار ،ببین عرب جاهلیت دوباره هویدا شد، اسم خودش رو گذاشته کشور دانمارک و دوباره داستان تمسخر خاتم نبیین محمد مصطفی (ص) رو امروز به اجرا در آورده و دل مسلمانان جهان رو چه شیعه و چه سنی شکست.

    اما نه، این هفته لشکر کفرو نفاق خودش رو نشون داد وبه کلیسای مسیحیان،به مساجد اهل تسنن          و« .... » این جا خالی رو خودتن پر کنید من که جرات ندارم بنویسم ومیگم السلام علیک یا امام علی بن محمد (ع) و السلام علیک یا حسن بن علی (ع) و سلامی ویژه به سرداب امام زمان (روحی و ارواحنا فداه).

    و حرف آخرم یا بن الحسن:« لیت شعری این استقرت بک انوی بل ای ارض تقلک او ثری . »

     

    ای کا ش می وانستم که این دوری به این دنیای واژگون خواهد رسید،اگه می دونستم کمتر خطا می کردم و بیشتر دعا می کردم ، که بیایی آقا  و ظهور کنی و دیگر شاهد این گونه شکستن دل شما در پرده غیبت    نمی بودم.

     

    عجب صبری خدا دارد.... .

     

    عجب صبری خدا دارد، اگر من جای او بودم، همان یک لحظه اول که اول ظلم را دیدم از این مخلوق  پس وجدان ، جهان را با همه زیبایی و زشتی بروی یکدیگر ویرانه می کردم.

    عجب صبری خدا دارد ، اگر من جای او بودم، که در همسایه  صدها گرسنه ، چند بزمی عیش نوش می دیدم نخستین نعره مستانه را خاموش وآن دم بر لب پیمانه می کردم.

    عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم، که می دیدم یکی عریان ، یکی لرزان، دیگری پوشیده از صد جامه رنگین ،زمین آسمان را واژگون  مستانه می کردم.

    عجب صبری خدا دارد ، اگر من جای او بودم ،چرا من جای او باشم ، همین بهتر که او جای خود بنشسته و تاب تماشای زشتکاری های این مخلوق را دارد و گرنه من جای او چو بودم یک نفس کی عادلانه سازشی با جاهل فرازانه می کردم.

     

    عجب صبری خدا دارد، عجب صبری خدا دارد، عجب صبری خدا دارد... .

     

    خدا کند که بیایی

    با تشکر اشک مجنون


    افتخار دادند( )